حرف هایی از جنس خودم

دلنوشته فقط همین

حرف هایی از جنس خودم

دلنوشته فقط همین

در این بلاگ یادداشتهای روزانه خودم را درج می کنم تا دیگر فراموش نکنم چه بوده و هستم....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۲/۰۳/۱۴
    غم
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

 

امروز که داشتم می رفتم سازمان ٰ تو بلوار وسط خیابون فلکه آب رو باز کرده بودن تا درختا و شمشادا آبیاری بشنٰ  یاد دوران ابتدایی مدرسم افتادم .با دوستم وقتی برمی گشتیم از مدرسه ٰ فقط از بلوار وسط خیابون راه می رفتیم . می گفتیم به به چه صفایی داره ! انگار ادم تو جنگل داره راه میره...!!

تا اینکه یک روز پدر مادرم ما رو تو بلوار دیدن ٰ بهم گفتن : آخه دختره برای چی از اینجا راه میرید ٰ‌خطرناکه ٰ یه وقت یه ماشین یا چیز دیگه می زنه بهتون ...دیگه همون شد . ما دیگه از اونجا رد نمی شدیم...حرف گوش کن بودیم ٰ حلام هستیم البته

یاد طاهره هم بخیر...الان یه پسر داره به اسم پرهام !!