پسران ایران....
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ب.ظ
کاش میشد حال عجیب بچه هارو در شب عملیات درک کرد. به قول سید(نورالدین عافی) یکی گریه میکنه ,یکی وصیت نامه مینویسه ,یکی به عکس بچش نگاه میکنه و با خانوادش وداع میکنه, یکی قرآن میخونه , یکی زیارت عاشوزا و...ولی با این حال بعضیا با هم شوخی میکنن ,البته این برگرفته از حال خوش اوناست.من فکر میکنم اگه یکی مث من اونجا بود از ترس به خودش میلرزید و جرأت نمیکرد حتی از سنگر بیرون بیاد . ولی حسودیم شد به سید,میدونی چرا؟چون یه دوست با وفا به نام امیر داشت,خیلی دلم خواست,اما دیگه تو این دوره زمونه ,همچین رفیقی محاله...:-( .هر چی صافتر باشی,بیشتر بهت حسودی میکنن,عجب زمونه اییه..!!ای خدا....
بعد از مطالعه کتاب نورالدین پسر ایران
- ۹۲/۱۲/۱۴
- ۴۸۷ نمایش